ضیاءپور، پرچمدار نقاشی مــدرن ایران

مقاله ی پرویز کلانتری، با عنوان «ضیاءپور، پرچم‌دار نقاشی مــدرن ایران»، دو هفته نامه تندیس، ویژه هشتمین نشست پژوهشی هنر، دهمین نکوداشت استاد جلیل ضیاءپور، نگارخانه برگ، ۱۹ آبان ماه 1388

تجدد و تجددستیزی در ایران پیشینه هزارساله دارد؛ از قرن هفتم و سخن مولانا که: مستفعلن، مستفعلن، مستفعلن کُشت مرا … تا آمدن نیما به عرصه شعر و جلیل ضیاءپور به عرصه هنرهای تجسمی. در اینجا سخن از جلیل ضیاءپور و سهم او در جریان نقاشی معاصر و جدالش با سنت‌گرایان است. نقاشی مدرن در ایران، پس از جنگ جهانی دوم آغاز شد و پرچمدارش جلیل ضیاءپور بوده است. مدرن از جایی آغاز می‌شود که سنت را پس می‌زند. ضیاءپور پس از بازگشت از اروپا، تحت تأثیر جریان نقاشی مدرن آن زمان در ایران، با تشکیل «انجمن خروس‌‌جنگی» و همکاری غریب و حسن شیروانی و هوشنگ ایرانی، نخست به جنگ با سنت‌گرایان پرداخت.

در آن زمان دانش‌آموز دبیرستان «شرف» بودم که او دبیر نقاشی ما شده بود. او، که تازه از پاریس آمده بود، مثل ژان کوکتو- در تصاویری که بعدها از او دیدم- موهای فرفری و عینک پنسی داشت و مثل او یقه نیم‌تنه‌اش را بالا می‌زد و پیپ می‌کشید. جامعه ایرانی در آن زمان در گذر تاریخی از سنت به تجدد، در حال پوست‌ انداختن بود. ایران در عرصه اقتصادی از مرحله فئودالی به سرمایه‌داری ملی می‌رسید؛ که با رونق تجارت و با ورود کالاهای جدید، دفاتر نمایندگی‌های چرخ خیاطی سینگر، اتومبیل‌های شورولت و کرایسلر و دفاتر تجارتخانه‌های یخچال، اجاق گاز، ماشین رختشویی،‌ … یکی پس از دیگری گشایش می‌یافت. همراه ورود این کالاها، شیوه‌های به ظاهر نوین زندگی مدرن هم وارد می‌شد، و هنرمندانی هم این ‌گونه شیوه‌های مدرن هنری را در ایران نمایندگی کردند. نمایندگی‌های سوررئالیزم سالوادر دالی و شاگال، رئالیزم جادویی ادبیات مارکزی و ….

نخستین دفتر نمایندگی هنر کوبیسم به شیوه پیکاسو در ایران بر عهده جلیل ضیاءپور بود که در آن زمان سنت‌گرایان را سخت غافلگیر و آشفته کرده بود. برای نمونه، همین نقاشی خروس‌ جنگیِ روی جلد مجله «خروس‌ جنگی»، تسلط او را در تقلید ماهرانه سبک کوبیسم به شیوه پیکاسو نشان می‌دهد. اما جلیل ضیا‌پور، در ادامه راه و در جستجوی هویت هنری خویش، مثل همه هنرمندان بزرگ جهان، در پی پاسخ به پرسش‌های اساسی بود: من کیستم؟ کجا ایستاده‌ام؟ به هستی چگونه می‌نگرم؟، … اگرچه در جنگ با سنت‌گرایان راه را برای هنرمندان نوگرا هموار کرد، ولی از نمایندگی کوبیسم پیکاسو کناره گرفت.

او در پی دریافت پاسخ به پرسش‌هایش که: من کیستم؟ کجا ایستاده‌ام؟، … نخست به سفرهای دور و دراز و بیابانگردی به کشف جغرافیای گسترده ایران پرداخت؛ و دستاورد این سفرها نقاشی‌های ارزشمند او از چادرنشینان، کوچندگان، … شد. و همچنین به نحوه زندگی و فرهنگ ایرانی و سپس به پیشنیه تاریخی و دست‌ آخر به استادان ایرانی پرداخت.

در آن زمان به همت آقای هانیبال (ایران‌شناس روسی) برای نخستین بار یک موزه مردم‌شناسی در خیابان ارامنه تأسیس شد.

در نمایش راه ‌و رسم زندگی ایرانیان و در میان اشیای مثلاً حمام (طاس و دولچه و سنگ‌ پا و لنگ یا گلیم و گیوه، …)، طرح و نقاشی‌های کوچک بسیار زیبا و چشم‌گیری‌ هم از راه ‌و رسم زندگی چادرنشینان و کوچندگان ایران بر دیوارها نصب شده بود. این آثار از جلیل ضیاءپور و دستاورد سفرهایش بود. هر روز به آنجا می‌رفتم و ساعت‌ها غرق تماشا می‌شدم. نقاشان آن روزگار به تقلید از مکتب کمال‌الملک نقاشی می‌کردند. من با نوع جدیدی از نقاشی، که بسیار محققانه و در عین حال به شیوه‌ای آزاد و اکسپرسیو بودند، آشنا می‌شدم.

ضیاءپور در ادامه سفرهایش در 1335 و جدای از راه ‌و رسم کوبیسم پیکاسو، در کرمان متوجه یک قطعه «آجر کاشی» سردر حمام «ابراهیم‌خان» می‌شود. مدت‌ها می‌نشیند و با دقت و با تناسب صحیح آن را اندازه‌گیری و نقاشی می‌کند. موضوع نقاشی، نبرد رستم با دیو سفید است. اما چه چیزی در این اثر نظر او را به خود جلب کرده است؟ آیا تحت تأثیر همین کاشی‌ها نبود که ساختار مدرن آثارش، نشان از همین ساختار آجرهای رنگین شده است؟

او در جستجوی هویت به تاریخ و اساطیر ایرانی می‌رسد و مجسمه آناهیتا (رب‌النوع آب) را می‌سازد. خوب به یاد دارم که یکی دو سالی سخت درگیر ساختن این مجسمه بود، که متأسفانه معلوم نیست حال این اثر در کجاست؟

ضیاءپور، پس از طی سال‌ها و طی راه‌های تازه در پایان عمر، در «بنیاد شاهنامه» کار می‌کرد و بهروز گلزاری او را همراهی کرده است.

ضیاءپور، پس از یک سلسله ایرانگردی، با همکاری اداره فرهنگ ‌و هنر،‌ سلسله نمایشگاه‌های استانی را برپا کرد، که آثار ماندگار زیبای زنان گیلان و مردم خراسان و دیگر اقوام کرد، بلوچ، … از او به یادگار مانده است. یکی از مهم‌ترین آثارش (زینب‌خاتون) ‌توجه او را به فرهنگ فولکلور نشان می‌دهد.

ضیاءپور بعدها به عنوان محقق به بررسی موضوع لباس ایرانیان باستان به ویژه (هخامنش‌ها و مادها) پرداخت که به صورت کتابی منتشر شده است. نتیجه کار او هموار شدن کار تصویرگرانی شد که چون من درگیر کتاب‌های درسی تاریخ شدند (در نقاشی سربازان هخامنشی بایستی درک درستی از خیاطی لباس و پوشش آنها داشته باشیم).

سخن کوتاه، جلیل ضیاءپور در واقع یک روشنفکر و هنرمند انقلابی بود. روشنفکر، یعنی کسی که همواره در جستجوی پاسخ برای پرسش‌هایش بود و کسی که با پرسش‌هایش زیسته است. هنرمند انقلابی، یعنی کسی که در شیوه بیان هنری نو، و با رد سنت‌های گذشته، انقلابی در مسیر تجدد و زیبایی‌شناسی مدرن کشورش پدید آورد.

مطالب پیشنهادی

3 Responses

  1. سعیده گفت:

    سلام ببخشین مزاحم شدم
    من دانشجوی رشته نقاشی هستم و تعدادی عکس از آثار هنرمندان معاصر ایران لازم دارم
    مممنون میشم اگه بتونین کمکم کنین

  2. مارال گفت:

    سلام
    اگه ميشه لطف کنيد وگروهي از عکس اثارهنرمندان معاصررادراختيارماقراربدهيد

  3. سجادی گفت:

    سلام میشه عگس در اختتار ما بگذارید.میمنون

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *