فریادها

مقاله‌ی جلیل ضیاءپور، با عنوان « فریادها»، مندرج در مجله‌ی پیام نو، شماره مخصوص ۱۰ و ۱۱،  مرداد ۱۳۲۵

به عنوان‌هاى هنرى و مقاله‌ی وارده با حروف درشت «موسى آروند» (مندرج در هفته نامه‌ی «آذرپاد» نهم اردیبهشت ۱۳۲۹) مى‏نگریستم. «آروند» با تمام قوا فریاد برآورده بود: «خراب کنید این بناى فرسوده را که به نام فرهنگ ایران به پا کرده‏اید. درهم بشکنید این عروسک را که فرهنگ نام نهاده‏اید».

توأم با صداى رساى ما که فریاد مى‏زدیم: «آ…ى مردم، هنرکده را دریابید. در این خراب شده هیچکس نیست تا ببیند که چه بر سر این جوانان بی‌صاحب شده مى‏آید!

شما، هنرمندان آینده این سرزمین، شما فرزندان آن هنرمندانى هستید که از گذشته‏هاى بسیار دور، راهنماى هنر دنیا بوده‏اند، اکنون چه مى‏کنید؟ هوش بگمارید و بدانید که چه مى‏کنید! و چه مى‏خواهید بکنید. آیا به یاد ندارید که فاطمه سیاح در سال ۱۳۲۵ (در نخستین نمایشگاه هنرهاى زیباى ایران) چه هشدار داده بود؟ «جامعه ما (حتى روشنفکرترین طبقات آن) با وضع هنرهاى‏ زیباى معاصر آشنا نبوده، بسیارى نیز به کلى از این مرحله پرت‏اند.

اکثر اینان صادقانه تصور مى‏کنند که هنرهاى زیباى ایران از حدود مینیاتور کلاسیک و نازک‌‌‏کاریهاى هنرهاى فرعى دیگر، تجاوز نکرده در همان نقطه متوقف گشته است. هر بیننده‏اى پس از تماشا، به رأى‌العین مشاهده خواهد نمود که تا چه اندازه، نظر آنان مخالف واقعیت است و فقط بر اثر عدم آشنایى با آثار نقاشان معاصر (به خصوص جوانان) این نظر نادرست ارایه شده است. استعدادها و جستجوى طرق جدید که اغلب با کامیابى قرین گشته مخصوصا در قسمت نقاشى، کاملا نمایان است. جامعه‌ی ایرانى ملزم و موظف است که موجبات پیشرفت را فراهم آورد و به نقاشان خود توجه خاص مبذول دارد و در تمام زمینه‏هاى مادى و معنوى یاریگر آنان باشد».

مطالب پیشنهادی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *