یادداشتی در خصوص ديدار از نمايشگاه بزرگ نقاشى خط، فرش، كتاب و سكهها، با عنوان «مدرنيستها و كلاسيكها در كنار هم»، مجله سپيد و سياه، شماره 13، پنجم آبان 1346
ديدارى از نمايشگاه بزرگ نقاشى خط، فرش، كتاب و سكهها. (مدرنيستها و كلاسيكها در كنار هم)
يادم مىآيد از روزى كه ضياءپور (اين هنرمند خلاق و پيشرو) از فرنگ برگشته بود، چه پهلوان به ميدان رسيده را مىمانست، با آن منطق خاص مدرنيستهاى با سواد، و با اتكاء به علمى كه زایيده تلاشش و متكى به دانش درست هنر مدرن بود، با همان ضربات اوليه چنان نقاشان كلاسيك را كوبيد كه آنان تا مدتها در رخوت و گاه در گوشهگيرىهاى عالمانه به سر مىبردند.
ضياءپور كه اكنون چند تابلو از او نيز در اين نمايشگاه و درست بغل دست كار چند تن از نقاشان كلاسيك به نمايش گذاشته شده است، از همان اوان نبرد، هدف را بر اين قرارد داده بود كه ضرورت نيازمندهاى يك جامعه در حال تحول را در زمينههاى هنرى مورد توجه و دقت قرار بدهد. جالب اين بود كه هيچگاه در آثارش قدم از فضا، از تم، از محيط، و از همه نمودها و پديدههاى جامعه خويش بيرون نگذاشت، اما بعد از او، كار نابسامانىها چنان بالا گرفت كه حتى نمونههاى مطرود از جوامع ديگر را تقليد مىكنند و در جامعه ما به منظر مىنشانند كه خلقالله به نظارهاش بنشينند.
من مدتى است «ضياءپور» را نديدهام اما خيلى دلم مىخواست بدانم كه حالا نظر او در مورد اين آشفتگىها چيست؟ مخصوصاً كه بعضى از اين مكتب گريختهها حالا اين ملاى اصيل و اوليه خودشان را هم قبول ندارند!
به هر تقدير چنانكه اشاره شد، اين نخستين بار است كه انواع نقاشى از انواع نقاشان معاصر ايرانى در يك نمايشگاه به نمايش گذاشته مىشود، و اين حادثه چقدر خوب و بجاست! كه هم مقدمه آشتى و خوشى است، و هم اين كه مبانى و پايه درست نقاشى مدرن اين بار مورد بررسى قرار گرفته است و چه بسا كه پس از اين در كار نقاشان مدرن كشش و كوشش بيشترى به عمل بيابد و آنها كه مىتوانند در جستجوى مفّر درست و منطقى و قابل فهم باشند مىمانند، و آن دسته كه فقط خلقالله را تحميق مىكنند، از اين آزمايش شكست مىخورند و انشاءالله كه مىروند و سايهشان را از سر ما كم مىكنند.