مقاله ای با عنوان «مادرم زینب خاتون»، وبلاگ پچپچه، شنبه ۱٥ اردیبهشت ماه ۱۳۸٦
روانشاد جلیل ضیاءپور از پیشگامان جنبش هنری نوگرای ایران و از جمله هنرمندانی بود که در جهت معرفی هنر مدرن و سبک کوبیسم تلاش بسیار کرد. وی در سال ۱۲۹۹ در بندر انزلی چشم به جهان گشود. در سال ۱۳۲۴ از دانشکدهی هنرهای زیبای تهران با دریافت رتبهی اول فارغالتحصیل شد. بعد از آن به فرانسه رفت و در رشتهی هنرهای تجسمی در مدرسهی هنرهای زیبای پاریس«بوزار» آموزش دید و در سال ۱۳۲۸، پس از دریافت مدرک دکترا در رشتهی هنرهای تجسمی، به ایران بازگشت و بلافاصله انجمن هنری «خروس جنگی» را بنیان گذاشت و خود چون یک خروس جنگی به جنگ سنتگرایان رفت، تا ثابت كند كوبیسم دروازهی هنر مدرن و زبان هنری زمانه است. او افزون بر اینکه در این اندیشه پای افشرد، خود نیز سعی نمود این فرم هنری را با طنین ایرانی در آمیزد، از اینرو به سراغ داستانهای فولکلوریک و مردان و زنان بومی رفت و نقش آنان را از قبیل زنان كُرد و لر و ترکمن و شمالی و بندری و زنان چادرنشین، بر شبكههای كاشیگونهی نقاشیهایش ثبت كرد.
چنانکه یکی از آثار زیبای او از شعر فولکلوریک جمجمك برگ خزون سر چشمه گرفته است:
جم جمک برگ خزون/ مادرم زینب خاتون/گیس داره قد کمون/ از کمون بلندترک/ از شبق مشکی ترک/ حمام سی روزه می خواد/ شونهی فیروزه میخواد …
در این اثراستاد ضیاءپور «زینب خاتون» رابه صورت اغراقآمیزی تصویر کرده و او را به تقسیمات هندسی کاشیکاریهای رنگی تابلو سپرده است.
در این تابلو زینب خاتون روی دو پا نشسته و با استناد به یکی از بندهای شعر«شونهی فیروزه می خواد» شانهی فیروزهای رنگی را به دستهای حنا گرفتهی خود دارد و گیس از کمون بلند ترک و از شبق مشکی ترک خود را شانه می زند.
رنگ زرد جاندار کاشیها با رنگ قهوهای سوخته بدن برهنهی زینب خاتون و نیز رنگ نارنجی حنای کف پا و کف دست او، فضای زندهای را به بیننده هدیه میدهد.
و بطور کلی تلفیق واژهها با رنگبندی پرده و تنظیم موزاییکی تابلو آنچنان هماهنگی گرمی ایجاد میکند که هرگونه ایستایی و سكون از ذهن میگریزد.
استاد جلیل ضیاءپور در سیام آذر ماه ۱۳۷۸ پس از گذراندن یک زندگانی هنرمندانه به جهان دیگر شتافت.
روانش شاد و یادش جاودانه باد!
منبع: وبلاگ پچپچه
BION I’m iempsrsed! Cool post!
EhlvsV ngebaujsiiqy