جنبش هنر مدرن ايران

مقاله مریم خلیلی، با عنوان «جنبش هنر مدرن ايران»

نمايشگاهي از آثار هنرمندان نوگراي ايران با عنوان «جنبش هنر مدرن ـ‌ آثار ايراني گنجينة موزة هنرهاي معاصر تهران» از بيست و سوم آذرماه در موزة هنرهاي معاصر تهران به نمايش گذاشته شده است. اين آثار منتخبي از مجموعه‌اي است كه در طي 28 سال فعاليت اين موزه خريداري و جمع‌آوري شده است.

پيش از برپايي نمايشگاه حاضر، مجموعه‌اي از آثار هنرمندان مدرن اروپايي گنجينة موزة هنرهاي معاصر به نمايش گذاشته شده بود. به نظر مي‌رسد برگزاري پي‌در‌پي اين دو نمايشگاه بتواند زمينه‌اي براي نقد و ارزيابي سير تحولات هنر معاصر ايران فراهم كند. به همين منظور در هفتة پاياني دي‌ماه، همايشي در سالن آمفي‌تئاتر اين موزه برگزار خواهد شد و در آن هنرمندان و صاحب‌ نظران به ارائة مقاله و تبادل ‌نظر در اين ارتباط خواهند پرداخت. علاوه بر اين، در طي برپايي نمايشگاه در گالري‌هاي موزه، هر هفته يكي از صاحب‌ نظران به تحليل و نقد آثار يكي از نقاشان نوپرداز ايران مي‌پردازد. نخستين جلسه، به نقد آثار جليل ضياپور اختصاص يافت كه مقارن بود با سالِ مرگ ايشان در سي‌ام آذرماه. در جلسات بعدي آثار حسين كاظمي، احمد اسفندياري، ماركو گرگوريان، كاكو و نيز نقاشان انقلاب نقد خواهند شد. در همين راستا فعاليت‌هاي گروه‌هاي هنري فعال در گالري آپادانا، تالار قندريز، گالري هنر جديد، مكتب سقاخانه و حوزة هنري، نقد و بررسي مي‌شوند. هم‌ چنين دو كارشناس نيز دربارة تأسيس دانشكدة هنرهاي زيبا و دانشكدة هنرهاي تزئيني سخنراني خواهند كرد.

نشرية هنرهاي تجسمي به‌مناسبت برپايي نمايشگاه «جنبش هنر مدرن ايران»، گفت‌وگويي را با دبير نمايشگاه، دكتر ايرج اسكندري ترتيب داد. ایشان شرح جامعي از سير تحولات هنر مدرن ايران و فعاليت برخي هنرمندان نوپرداز ايراني از جمله جلیل ضیاءپور ارائه داده است كه خلاصه‌اي از آن در ادامه مي‌آيد:

نقطة آغاز جنبش هنر مدرن ايران را بايد سال 1320 دانست كه هم‌ زمان بود با سقوط حكومت رضا شاه و اشغال ايران توسط نيروهاي بيگانه. اتفاقاتي كه در ابتداي قرن بيستم ميلادي در جهان رخ داد، از جمله جنگ جهاني اول و جنبش‌هاي استقلال ‌طلبانه و ضد استعماري، ضرورت ايجاد تغيير و تحول در ساختارهاي اجتماعي، اقتصادي و فرهنگي در جوامع سنتي را نيز آشكار ساخت. جوامع سنتي، از جمله ايران، مظاهر جديد كشورهاي صنعتي غربي را الگوي خود قرار دادند. در ايران اين الگوبرداري بدون توجه به شرايط و نيازهاي واقعي جامعه صورت گرفت. بسياري از كارگزاران فرهنگي و روشنفكران ايراني، براي جبران عقب‌ماندگي كشور، به تقليد از دستاوردهاي غربي پرداختند. بدين ترتيب مدرنيسم، به صورت سطحي و ظاهري در جامعة ايران نفوذ كرد.

قبل از ورود مظاهر فرهنگي و هنري مدرنيسم به ايران، مكتب كمال‌الملك نمايندة هنر رسمي كشور به حساب مي‌آمد. كمال‌الملك با تربيت شاگرداني بسيار، مكتبي را پايه‌ريزي كرد كه تا مدت‌ها بر عرصة نقاشي ايران سايه افكند. اما تأسيس دانشكدة هنرهاي زيباي دانشگاه تهران، تا اندازه‌اي سلطة مطلق مكتب كمال‌الملك را خدشه‌دار كرد. آندره‌گدار، ايران‌شناس فرانسوي و چند معلم خارجي ديگر، به همراه برخي از پيروان كمال‌الملك از جمله علي‌محمد حيدريان، فعاليت در دانشكدة هنرهاي زيبا را آغاز كردند. با حضور افرادي كه اعتقاد به طبيعت‌گرايي در هنر داشتند، جو حاكم بر اين دانشكده مخالف با حركت‌هاي نوگرايانه بود. با اين حال گرايش به نوگرايي در ميان برخي از دانشجويان آغاز شد. نخستين نمايشگاه نقاشي با رويكرد به هنر امپرسيونيستي در انجمن فرهنگي ايران و شوروي در سال 1324 برپا شد. گرايشات امپرسيونيستي در دانشكدة هنرهاي زيبا، با فعاليت نقاشاني چون احمد اسفندياري، عبدالله عامري، مهدي ويشكايي، منوچهر يكتايي و حسين كاظمي، شكل پست‌امپرسيونيستي به خود گرفت.

در اين سال‌ها نقاشاني چون جواد حميدي، حسين كاظمي، جليل ضياءپور و محمود جوادي‌پور، براي ادامة تحصيل به اروپا رفتند. جليل ضياءپور در پاريس، در كارگاه آندره ‌لوت، با هنر نوين غرب به ويژه شيوة كوبيسم آشنا شد. او پس از بازگشت به ايران انجمن و نشريه‌اي را تحت عنوان «خروس جنگي» راه‌اندازي كرد كه در آن با شور و حرارت به ترويج نقاشي مدرن و نكوهش گرايش‌هاي ارتجاعي مي‌پرداخت. بدين ترتيب جدال ميان نوگرايي و كهنه‌گرايي در عرصة هنر و ادبيات آغاز شد. از جمله شخصيت‌هاي ادبي كه با نشرية ضياءپور همكاري داشتند، نيما يوشيج، پدر شعر نوي ايران بود.

مصادف با اين جريان، نخستين گالري تهران با نام آپادانا در سال 1328 افتتاح شد. در اين مكان نوپردازاني چون جوادي‌پور، كاظمي، حميدي و هوشنگ پزشك‌نيا آثارشان را به نمايش گذاشتند. تحركات هنري بوجود آمده در دهة بيست، در دوران جنبش ملي شدن نفت و سال‌هاي پس از كودتاي 1332 ادامه پيدا كرد. در اين زمان در باشگاه مهرگان، نمايشگاه گروهي نقاشي برپا شد كه تقابل ميان هنر جديد و قديم را آشكارتر كرد. در سال 1337، با برگزاري نخستين دوسالانة تهران، كه مهم‌ترين اقدام رسمي دولت در تأييد جنبش نوگرايي بود، جدالي ميان پيروان كمال‌الملك و پيروان هنر مدرن درگرفت.

جليل ضياءپور به عنوان سردمدار و مدافع سرسخت مدرنيسم و نمايندة آن شناخته شده بود. اما او پس از مدتي با كنار گذاشتن تقليد متعصبانة شيوة كوبيسم، به شيوه‌اي شخصي دست پيدا كرد. او اين شيوه را با ساده‌سازي اشكال و كاربست موضوعات و نقش‌مايه‌هاي ملهم از هنر قاجار و هنر قومي و روستايي به دست آورد. بنابراين ضياءپور از نخستين نوپردازاني بود كه با استفاده از عناصر هنر سنتي قديم، در پي يافتن هويتي ايراني براي آثارش بود. چنين گرايشي در آثار هنرمندان ديگري نيز همچون ناصر اويسي و ژازه طباطبايي ظهور پيدا كرد.

منبع: پایگاه رسمی انتشارات سوره مهر

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *