سایت رسمی جلیل ضیاءپور

متن انتقادى از چند نمايشگاه كه به وسيله‌ی جلیل ضياءپور انجام گرفته است

مقاله جلیل ضیاءپور، با عنوان «متن انتقادى از چند نمايشگاه كه به وسيله‌ی جلیل ضياءپور انجام گرفته است»، مجله انديشه و هنر، شماره 3، خرداد ماه سال 1333

در اين خرداد ماه چند نمايش نقاشى ترتيب داده شد كه به تشريح خصوصيات و ارزش هنرى آنها مى‏پردازم. يك نمايشگاه در كلوپ ارامنه از كارهاى خانم «مامن» ترتيب داده ‏شد. اين كارها تزیينى بودند ولى بسيار ضعيف. با اين كه تزیينى بودن نقاشى هيچ گونه منافاتى با رنگين بودن آن ندارد رنگ‏آميزى خانم «مامن» چنان بود كه گویى رمق و ناى نفس كشيدن و زندگى كردن ندارد. امروزه كه نقاشى، عوامل فنى خود را بهتر شناخته است و زمانه نيز ايجاب مى‏كند كه رنگ‌ها صدادار و با طنين و گويا باشند در كارهاى ايشان اين فروغ و زندگانى و گويایى وجود ندارد. در واقع يك پايه‌ی بزرگ كار ايشان كه اساس نقاشى را تشكيل مى‏دهد لنگ است. از نظر طراحى نيز فاقد فورم هستند به خصوص چون برداشت كارشان تزیينى بوده ‏است، ايجاب مى‏كرد كه شكل‌ها را وضع مشخص بدهد (به اصطلاح استيل بدهد) ولى هيچ گونه كوششى در اين راه مشهود نبود بلكه، ديد معمولى و بى‏حالتى بر حيواناتى كه ساخته بود افكنده است. متأسفانه از حيث تركيب‏بندى هم آن قدر رها بود كه هر بيننده‌ی عارى از كار مى‏توانست توجه كند كه قسمت‌هاى مختلف اشياء و اجسام و حيوانات مانند وصله‏ پينه، زوركى به هم اتصال يافته‏اند. آنچه بيش از همه در كارشان زنندگى داشت ريزه‌كاری‌هایى بود كه چون مينياتورسازان مد روز ما در پر و بال پرندگان و حيواناتشان ديده مى‏شد. آثار خانم «مامن» روى هم رفته براى اهل فن نمى‏توانست مورد توجه باشد.

نمايشگاه ديگر در انجمن ايران و آمريكا از كارهاى آقاى «ورنه» ترتيب داده شده‏ بود (همين آثار در انجمن ايران و فرانسه هم به نمايش گذارده شد) با يك نگاه عمومى تأثير و نفوذ كارهاى «رائول دوفى» Raoul Dufy و «زگونزاك» Zegonzac در عرصه آثارش پيداست (البته اين تحت تأثير بودن منحصر به شخص ايشان نيست بلكه غالب جوانان اروپا كه هنوز شخصيت هنرى خود را پيدا نكرده‏اند به فراخور استعداد و خواست خود به يكى دو هنرمند كار كشته كه شخصيت شكل گرفته و پا برجايى دارند كم و بيش گرايش پيدا مى‏كنند و سپس اگر برایشان ممكن شود كم‏كم خود را از زير نفوذشان بيرون مى‏كشند).

در آثار آقاى «ورنه» روى هم رفته تيزبينى ديده مى‏شود. خصوصاً بعضى از آثارش داراى طرح حساس و رنگ گويا است. از ميان تابلوهاى روغنى ايشان (منظره اناتولى و زمستان در تبريز) و از طرح‏ها (خانواده، وارّايه) جالبند و نماينده‌ی آتيه‌ی خوبى براى آقاى «ورنه» هستند. آثار ايشان روى هم رفته قابل ديدن مى‏باشند.

نمايشگاه ديگرى در اداره‌ی كل هنرهاى زيباى كشور به مناسبت پيش آمدن هزاره‌ی بوعلى سينا ترتيب داده ‏شد. كارهایى كه در اين نمايشگاه به نمايش گذاشته ‏شده ‏بودند عبارت بود از فرش‌ها، ظروف مينایى و كوزه‏هاى لعابى منقّش، قلم‌كارها و زرى‌ها و مقدار زيادى از مينياتورها كه همه مربوط به هنرمندان اصفهان بوده ‏است و چند تابلویى از مدرنيست‏ها و غير مدرنيست‏هاى تهران.

درباره‌ی كارهاى دستى هنرمندان اصفهان از نقاشی‌هايشان صحبت مى‏كنم. بايد گفت گذشته از يكى دو كار كه بر روى چرم به وسيله‌ی «حسين خطائى» به وضع بسيار جالب و با ارزش انجام شده، بقيه بسيار بد هستند. زيرا داراى وضعيت اختصاصى نبوده يا به تقليد مكتب كمال‏الدين بهزاد و يا به تقليد رضاى عباسى ساخته‏ شده‏اند و هيچ گونه پيشروى و نوخواهى در كارشان مشهود نيست و علاوه بر اين، طبيعت‌سازى را با رنگ‌هاى سبك و ريزه‌كاری‌هاى خسته‏كننده و تناسبات به اصطلاح طبيعى ولى غير هنرى توأم كرده آثار مبتذلى به وجود آورده‏اند (البته همين كار را مينياتوريست‏ها در تهران هم مى‏كنند). چند تابلوى بزرگ با رنگ روغن نيز از هنرمندان اصفهان ديده مى‏شود كه با ديد طبيعى و كوشش امانت در كپى و اشتباهات پرسپكتيوى و ريزه‏كاری‌ها از نقوش كاشى و ناآگاهى از كمپوزيسيون و تعادل رنگ، و فاقد حسابگرى ساخته ‏شده ‏بود.

ديگر، تابلوهاى برخى از مدرنيست‏ها كه گذشته از كنجكاوان، مورد تمسخر غالب تماشاچيان (خاصه هوچيان) قرار گرفت. ولى از شما چه پنهان از زير قيافه‏هاى به ظاهر تمسخر كننده‏شان تفكر و كوشش در فهم هنر نو و توجه به مبهم بودن هدف آشكار بود و به همين علت، سالن مدرنيست‏ها غالباً محل شور و بحث هنرى و روى هم رفته جاى كنجكاوى و كوشش بود. از ميان آثار مدرنيست‏ها آثار اسفنديارى، سپهرى، محصص و عصّار براى بينندگان اسباب دردسر و تفكر شده ‏بود.

Exit mobile version