یادداشت مهدی حسینی، با عنوان «آنکه نامش از خاطر نمیرود»، به مناسبت نهمین سالگرد جلیل ضیاءپور، روزنامه فرهنگ آشتی، شماره 1634، صفحه 5، پنجشنبه 12 دی ماه 1387
مرحوم جلیل ضیاپور در سال 1299 در بندرانزلی متولد شد. استاد ضیاپور پس از طی دورههای ابتدایی و متوسطه، در سال 1317 به تهران آمد و در رشته هنرهای سنتی به تحصيل ادامه داد. او از نسل نخستین هنرمندانی است که در سال 1320، در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران در رشته نقاشی به تحصیل ادامه داد و در سال تحصیلی 25-1324 با رتبه شاگرد اول از این دانشکده فارغالتحصیل شد. دیگر هنرمندان هم دوره مرحوم ضیاپور که بعدا با نام «پیشگامان نقاشی معاصر ایران» لقب گرفتند، عبارت بودند از: مرحوم جواد حمیدی، مرحوم مهدی ویشکایی، مرحوم حسین کاظمی، استاد محمود جوادیپور، احمد اسفندیاری، منوچهر یکتایی، مرحوم شکوه ریاضی و عبدالله عامری. مرحوم ضیاپور در همین سال موفق به دریافت بورسی از سوی دولت شد و برای ادامه تحصیل راهی مدرسه بوزار پاریس (ecole national superieure des beaux-arts) شد. اگرچه در سالهای پس از جنگ جهانی دوم (1945م به بعد) هنوز بسیاری از پیشکسوتان و یا بهتر است بگوئیم هنرمندان نسل اول مکتب کوبیسم مانند: پابلو پیکاسو، ژرژ براک و فرنان لژه، در پاریس حضور و فعاليت داشتند، ولی این نسل دوم نقاشان مکتب کوبیسم مانند: آمادئو اوزانفان، آلبرت گلیزه و آندره لوت بودند که یاد و خاطره مکتب کوبیسم اوایل سده بیستم را حفظ کرده و به استمرار آن اصرار داشتند. مرحوم ضیاپور که اصولا دارای روحیهای مبارز و نوجو بود، در این فضای پرتحول پس از جنگ جهانی دوم قرار گرفت و آنچه را که در پیاش بود در محیط فرهنگی شهر پاریس با موزهها، گالریها و به ویژه تحصیل نزد آندره لوت، یافت.مرحوم ضیاپور پس از خاتمه دوره تحصیل در سال 1328 به تهران بازگشت و تلاش کرد تا تجربه خود را با مدرنیسم در فضای آن روز تهران تداوم بخشد و دیگران را نیز در یافتههایش سهیم سازد. ضیاپور ضمن برگزاری نمایشگاههای نقاشی در آتلیه شخصی، گالری آپادانا و یا باشگاه مهرگان، دریافت که استمرار این مسیر بدون فراهم بودن زمینههای نظری آن امکان پذیر نخواهد بود. بنابراین تلاش کرد تا با فراهم آوردن نشریاتی چون خروس جنگی، کویر، پنجه خروس و نگارش مقالاتی در پیوند با مدرنیسم و تحول و نیز معرفی دیدگاههای خود، پایگاه مدرن و مدرنیسم را در جهانی رو به تحول، تبیین و شرایط ذهنی لازم را برای درک آفرینش هنری نوین، در قالب شعر و تصویر و موسیقی فراهم آورد. حال که پس از گذشت حدود شصت سال از نخستین تلاشها، مجموعه آثار استاد ضیاپور مرور میشود، با این نکته بسیار مهم مواجه میشویم که آنچه مرحوم ضیاپور و دیگر همنسلانش، در آن دوره بسیار حساس و تاثیرگذار خلق کردند، نه تنها پاریسی (چیزی که اغلب سعی میشد تا به آن کوششهای صادقانه تحمیل شود) بلکه صرفا ایرانی و ریشه در فرهنگ سنتی داشت. یکی از پردههای زیبا و بدعتگذار مرحوم ضیاپور که در مجموعه موزه هنرهای معاصر تهران قرار دارد، پرده رنگ و روغن «زینب خاتون»، با ابعاد 950×1200 روی بوم است، که یک شعر عامیانه الهامبخش آن بوده است:مادرم زینب خاتون/ گیس داره قد کمون/ از کمون بلند تَرک/ از شبق مشکی ترک/ حمام سی روزه میخواد/ شونه فیروزه میخواد. مرحوم ضیاپور برای تنظیم آن -و نیز دیگر پردههایش- در شکل خشتی و قالب کاشی -که پیوسته در فرهنگ سنتی و به ویژه تزئینات معماری از آن استفاده شده است که چهار وجهی است، سود برده. از عدد چهار عموما به مثابه آنچه مستحکم، ملموس، عینی و زمینی است یاد شده. همچنین معرف چهار جهت اصلی (شمال، جنوب، مشرق، مغرب) چهار فصل سال (بهار، تابستان، پائیز، زمستان) چهار مرحله از رشد (کودکی، جوانی، میانسالی، پیری) چهار نهر روان در بهشت (آب، شیر، عسل، شراب) چهار عنصر (آب، آتش، باد، خاک) چهار مزاج (صفرا، سودا، بلغم، خون) و چهار حرف اسم خداوند (ال ل ه) است. مرحوم ضیاپور، با توجه به ذهن جامعالاطراف خود، ضمن اینکه از سنت بهره برده است، نماد مربع را زمینه اثر خود قرار داده و با استفاده از خطوط اندام «زینب خاتون» که مکمل حرکت خطوط عمودی و افقی شکل مربع است و همچنین رنگهای سرد (آبی، سبز و فیروزهای) در تقابل با رنگهای گرم (قهوهای، نارنجی و زرد) فضای دو بعدی صمیمانهای آفریده است که پیش از آنکه اروپایی (بخوانید پاریسی) باشد، ایرانی است. نوارهای اریب روشنی که مرحوم ضیاپور در پرده آورده و با قلم خود، شعر «زینب خاتون» را روی آن نگارش کرده است، در لحظاتی، القای شعاعهای نوری را میکند که از نورگیرهای (جامهای بلورین) سقف به داخل حمام تابیده میشد. در آثار متاخر مرحوم ضیاپور افزون بر عنصر مربع که نماد زمین است، عنصر دایره و قوس که معرف آسمان، کهکشان، عالم معنا، جهان بیرون از عالم محسوسات و در حقیقت صورت کیهانی است، به نقش درآمده است. در پرده «پرواز در ناشناخته» متعلق به تیرماه 1367، در ابعاد 1050×1350، نماى دایره روی زمینهای از رنگ آبی، خاکستری، سرمهای و اندکی قرمز -که نشان از نشاط و شور زندگیاست- قرار نگرفته و مربعهای تنظیم شده تصویر را در حساسترین فواصل به یکدیگر پیوند میدهد. در پردههای نهایی مرحوم ضیاپور این جهان مرئی نیست که پاسخگوی نیاز ذهن خلاق و پرتوان این هنرمند باشد، بلکه این جهان خطوط و رنگها و نمادهاست که ذهن رفیعش را ارضاء کرده. همین انتزاع هندسی را در پرده «دنیای درون» وی نیز که متعلق به دهه آخر فعالیت این هنرمند نوگرای ملی است، میتوان شاهد بود. آفرینش هنری تنها یکی از ابعاد متکثر مرحوم جلیل ضیاپور بود. وی محققی توانا و مولفی برجسته در زمینه فرهنگ و هنر ایران به شمار میآید. کتابهای تحقیقی مرحوم ضیاپور بالغ بر دوازده عدد است، که شش تای آن مربوط به پوشاک و زیورهای زنان ایران از دیرباز تاکنون است. یکی از آثار تحقیقی معتبر استاد ضیاپور، در پیوند با هنر ایران، کتاب: آشنایی با رنگآمیزی هنری ایرانیان از کهنترین زمان تا دوره صفویه است که در سال 1353، از سوی انتشارات اداره کل نگارش وزارت فرهنگ و هنر در تهران انتشار یافت. از دیگر آثار شایان ذکر استاد، کتاب: مادها و بنیانگذاری نخستین شاهنشاهی در غرب فلات ایران در 558 صفحه است که آن نیز از سوی انتشارات انجمن آثار ملی، در سال 1353 در تهران منتشر شد. آثار تألیفی استاد افزون بر شانزده مورد است که یکی از مهمترین آنها کتاب: پنجاه سال هنر تجسمی ایران معاصر (از کمالالملک تاکنون) بود که استاد سالهای بسیاری صرف تدارک و تنظیم آن کرد و در سال 1356 برای چاپ به وزارت فرهنگ و هنر سپرده شد، ولی از آن زمان تاکنون از سرنوشت آن اطلاعی در دست نیست. مقالات منتشر شده استاد در نشریاتی چون: خروس جنگی، کویر، پنجه خروس، آناهیتا، آذرپاد، علم و زندگی، اندیشه و هنر، نبرد زندگی و … بالغ بر 60 مقاله است که ذکر تکتک آن از حوصله این نوشتار بیرون است. این گفتار بدون اشاره به فعالیتهای آموزشی و تأسیس هنرستانهای هنرهای زیبای پسران و دختران در سال 1334، خالی از نقض نخواهد بود. برنامهریزی صحیح مرحوم ضیاپور و اشراف وی برای فراهم آوردن فضایی آموزشی و دعوت از هنرمندان برجسته برای آموزش نوجوانان از استثنائات فعالیتهای فرهنگی آموزشی و برنامهریزی استاد ضیاپور است. درایت و دانش مرحوم ضیاپور در امر آموزش هنری موجب شد که از ورای برنامههای آموزشی این هنرستانها برجستهترین هنرمندان پیشگام معاصر ایران، چون: پرویز تناولی، حسین زندهرودی، فرامرز پیلارام، مسعود عربشاهی، محمدعلی شیوایی(کاکو)، محمدحسن شیدل، بهزاد گلپایگانی و بسیاری دیگر از نسلهای جوانتر به جامعه هنری ایران و جهان معرفی شدند تا پیوسته جایگاه هنر ایران را در جهان رفیع نگه دارند. یاد این مرد بزرگ هرگز از خاطرهها نخواهد رفت؛ همچنان که یاد نیما یوشیج در شعر نو، یاد صادق هدایت در نثر نوین و یاد مرتضی حنانه در موسیقی معاصر، پیوسته ذهن نخبگان و پیشگامان هنر معاصر ایران را به خود مشغول داشته است.